موسس پم ایران
علی رنگی
بزرگترین دشمن دانش جهل نیست، بلکه توهم دانش است.
فعالیتها
بعد از پایان دوره سربازی در سال ۱۳۸۳، همزمان با ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل، بطور جدی کارم رو شروع کردم، یک شرکت در حوزه تامین نیروی انسانی ثبت کردم، چند سالی با این شرکت فعالیت کردم، چون رانت و سرمایه زیادی نداشتم نتونستم مدت زیادی با سازمانها و ادارات دولتی کار کنم، برای همین، کار با سازمانها و ادارات رو کنار گذاشتم و به عموم مردم و اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی خدمات میدادم، خیلی بهتر شد، تو هر زمینهای نیروی متخصص داشتم که به شکل پروژهای باهم کار میکردیم.
از بچگی ذهن خلاقی داشتم و علاقه زیادی به ساخت ابزار، وسایل و امکانات جدید. بعد از اتمام دانشگاه، در کنار کار شرکت رفتم دنبال استعدادهام، تو جامعه نگاه ریزبینی داشتم و نیازها و کمبودهای مردم رو شناسایی میکردم، شبها که تمرکز فوقالعادهای داشتم به ساخت ابزار و وسایلی که بتونه این نیازها و کمبودها رو جبران کنه فکر میکردم، فکرمو میاوردم رو کاغذ، بعد، از ابعاد مختلف بررسیش میکردمو آزمون و خطاهای ذهنی روش انجام میدادم، یجاهایی هم کم میاوردم و با جستجو کتابهای راهنما و پرسوجو از دوستان، کسبه و صنعتگران، متخصص اون بخش رو پیدا میکردمو ازشون مشاوره و کمک میگرفتم، اگر جواب منفی میگرفتم که هیچی، ایده ذهنیم شکست میخورد و کنارش میگذاشتم، اگر جواب مثبت میگرفتم با کمک نرمافزار نمونه اولیه ابزار و وسایل رو به شکل کاملا ابتدایی طراحی میکردم، هر درآمدی از شرکت و منابع دیگه داشتم برای ساخت نمونه اولیه خرج ایدههام میکردم، چندتا از ایدههام رو ثبت اختراع کردم، خیلی امیدوار بودم، چون فکر میکردم فعالیت در حوزه نوآوری به دلیل نداشتن رقیب بسیار سودآور هست و میتونم با تولید انبوه و فروش تکنولوژی به درآمد زیادی برسم، کارم بعد از ثبت اختراع تازه با چالش مواجه شد، ایده و اختراعات برای صنعتی سازی و تولید انبوه نیاز به مجوز، سرمایه و حمایتهای دولتی داشت، به سازمانها و ادارات مرتبط با نوآوری مراجعه میکردم، مدتها با سازمانها و ادارات مختلف در ارتباط بودم، مدیران و مسئولان بزرگی رو حضورا ملاقات کردم، آخر به این نتیجه رسیدم که هیچگونه حمایت خالصانهای از سازمانها و ادارات دولتی قابل دریافت نیست و بعضا موانعی هم توسط سازمانها و ادارات ایجاد میشه.
ناامید نشدم، در این راه با ایدهپردازان، مخترعین و استعدادهای بسیاری آشنا شده بودم که مشکلاتشون مشابه من بود، همشون در حوزه کاری خودشون واقعا نمونه، متخصص و نخبه بودن، این ایده به ذهنم رسید که نخبههارو کنار هم جمع کنم، تا بتونیم از توانمندیهای خودمون بدون وابستگی به سازمانها و ادارات دولتی بهره ببریم. مرکز غیرانتفاعی تاسیس کردم، برای مرکز پلتفرمی طراحی کردم که نخبگان میتونستن پروژههای منحصربفردشونو از طریق اون برای من ارسال کنن، من هم پروژههارو از ابعاد مختلف بررسی میکردم و اونهایی که واقعا قابلیت تجاریسازی داشتن دستهبندی میکردم، برای هر یک از پروژهها طرحتوجیهی فنی و اقتصادی مینوشتم و برای اینکه بتونم برای پروژه سرمایهگذار جذب کنم، شرح مختصری از پروژه را در پلتفرم مرکز به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر میکردم، به مرور مرکز گسترش پیدا کرد، سرمایهگذارهای داخلی و خارجی بسیاری علاقه نشون دادن، در این مسیر با افراد بسیار توانمندی آشنا شدم که ارتباطات بسیار خوبی با سرمایهگذارها برقرار میکردن، فعالیت شرکتی که در سال ۱۳۸۳ ثبت کرده بودم رو متوقف کردم و تمام انرژیم رو گذاشتم رو مرکز، کارم تو حوزه نوآوری جدی شده بود و یک شرکت دیگه در همین حوزه ثبت کردم، تونسته بودم جامعه بزرگی از نخبگان و سرمایهگذاران علاقهمند به نوآوری رو، از داخل و خارج از کشور کنارهم جمع کنم و خیلی خوشحال بودم، تقریبا هفتهای دو الی سه روز برای پروژهها در مناطق مختلف تو جلسات توجیهی حضور داشتم، توجیه سرمایهگذار کار سختی بود، تقریبا ۹۰ درصد سرمایهگذارها با نوآوری آشنایی نداشتن، و چون پروژه نوآوری مثل هندوانه نبریده بود، اکثرا میترسیدن سرمایهگذاری کنن، چندتا پروژه را با سرمایهگذاران استارت زدیم، مشکلات زیادی پیش میومد و سرمایهگذار و نخبه، یجاهایی به اختلاف میخوردن و کار ازپیش نمیرفت، بیشتر مواقع مشکلات مالی بود، و باعث توقف پروژه میشد، یوقتایی هم صداقت و اعتماد لازم وجود نداشت و طرفین نسبت به همکاری با هم دلسرد میشدن، خلاصه! بعد از چند سال به خودم اومدم دیدم که تقریبا یک دهه از عمرم رو صرف کردم و به نتیجه مادی دلچسبم نرسیدم، دنبال راهی بودم که به سرعت بتونم در کنار کارم عقب افتادگی مادیم رو جبران کنم، تا بتونم مستقیما در پروژهها سرمایهگذاری کنم.
با بازارهای مالی آشنا شدم، کمکم فعالیتم رو در بازارهای مالی شروع کردم، ابتدای کار چون مهارت کافی نداشتم و منابع زیادی هم به زبان فارسی برای یادگیری وجود نداشت زیان کردم. خودمو جمع و جور کردم، چون تمام دوران کاریم در حال تحقیق و بررسی پروژههای نوآوری بودم، بازارهای مالی رو به شکل علمی و دقیق زیر نظر گرفتم، با فیوچرز آشنا شدم، مقالات انگلیسی زیادی درباره بازارهای مالی و انجام معاملات با فیوچرز مطالعه کردم، سبکهای معاملاتی مختلف رو بررسی کردم، روانشناسی بازار رو آموختم و تونستم کنترل احساساتم رو بدست بگیرم. وقتی به این مرحله میرسی، تازه میتونی درک درستی نسبت به بازارهای مالی داشته باشی و در آخر متوجه میشی که هیچ یک از سبکهای معاملاتی صد درصد سودده نیستن، و صرفا با مهارت در سبکهای معاملاتی یا تکنیکال و فاندامنتال نمیتونی از بازارهای مالی سود مستمر داشته باشی.
همانطور که میدونید بخش عمدهای از سرمایه درگردش بازارهای مالی مربوط به معاملهگران خرد و کوچک است که در بخش فیوچرز و با اهرم مشغول به انجام معاملات (ترید) هستند. معاملهگران کهنهکار بازارهای مالی میدونن که این بازارها برای دادن سود مستمر به معاملهگران ساخته نشدن. گردانندگان بازارهای مالی کارتلهای بزرگ اقتصادی هستند که با همکاری پلتفرمهای معاملاتی (صرافیها، بروکرها، بانکها، سیاستها، افراد مشهور و …) روند بازارهای مالی رو به نفع خوشون تغییر میدن و تنها هدفشون خالی کردن جیب معاملهگران بازارهای مالی هست.
معتقدم راز موفقیت و کسب سود مستمر از بازارهای مالی، علاوه بر تشخیص درست روند بازار (سبک معاملاتی، مهارت در تکنیکال و فاندامنتال)، سرمایه مناسب معاملاتی (مقدار مارجین)، مدیریت سرمایه دقیق و طراحی استراتژی کارآمد و اجرای آن با توجه به سبک معاملاتی معاملهگر (تریدر) جهت مقابله با تغییرات ناگهانی روند بازار هست.
متاسفانه سرمایه کافی، کسب مهارت در موارد ذکر شده و طراحی و اجرای استراتژی کارآمد، برای ۹۰ درصد از علاقهمندان به حضور و کسب درآمد از انجام معاملات در بازارهای مالی فارکس و کریپتو امکانپذیر نیست و ضعف در یکی از این موارد میتونه باعث زیان یا از دست دادن کل سرمایه معاملهگر (تریدر) بشه.
ایده فعالیت جمعی از همینجا در ذهنم جرقه خورد. ایدم رو در ذهنم پرورش دادم، با اساتید و کهنهکارهای بازارهای مالی مشورت کردم و ابزارهای متعدد صرافی و بروکرهارو بررسی کردم، افراد خلاق و ماهر رو شناسایی کردم و گردهم آوردم، مدتی با سرمایه شخصیم در ابعاد کوچک سرمایهگذاری کردم و تونستم به سود مستمر برسم. بعد از کسب نتایج مثبت، تو فکر طراحی پلتفرمی رفتم، که بتونم ابعاد همکاری جمعیرو گسترش بدم. پم ایران راهاندازی شد تا افراد خلاق و ماهر و سرمایههای خرد و کلان در کمپینهای معاملاتی متناسب با سلایق شخصی، گردهم بیان و تبدیل بشن به اکانتهای قدرتمند معاملاتی و کسب سود مداوم از بازارهای مالی فارکس و کریپتو.
نکته
اگر ایده خلاقانه و جذابی در حوزه کسب درآمد از بازارهای مالی فارکس و کریپتو دارید! با هماهنگی قبلی، یا مستقیما از طریق شبکههای اجتماعی با من در ارتباط باشید.